در فراز و نشیب های آن ،آدمی متوجه رنج های زندگی می شود ،اما همان لحظه شادی از راه می رسد و دست رنج را می گیرد و در یک زیبایی بی نظیر ،رقصی موزون اوج می گیرد .
در افتان و خیزان نوسان های موسیقی ، گویی روح به بلوغ خود می رسد و در مسیر چالش ها و سختی ها به امید چشم می دوزد و اعلام می کند که من قوی تر از تقدیر هستم .
در میان اشک های آدمیان و جنگ و فقر ،هنوز شکوه انسان باقی است و زیر ناملایمات زندگی به خاکسپرده نشده است .
سرود شادی شیلر در موومان چهارم یا سمفونی کورال وصلح ،شعر سعدی را به خاطر می آورد که
بنی آدماعضای یک پیکرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
شعر شادی #شیلر :
ای انسان ها در زندگی باشید
با هم مهربان
كنيد با هم برابری
در هر كيش و هر زبان
ای انسان ها گردهم آئيد،
نغمه سرائید در برهم
با دست یگانگی بیفکنيد
دیو غم
با نيروي عزم و اراده
باشید آماده بهر فردا
سرود زندگانی را خوانيد
با هم يك صدا
…..
لودویگ وان #بتهوون
در سکوت و خلوت ناشی از ناشنوایی ،به خلق #سمفونی_نهم (کورال )رسید
راز عجیبی در سکوت نهفته است .برای بتهوون سکوت،تماشای درون است. روحی که به فراز ونشیب سمفونی پنج و نهم گوش می سپارد ،گویی به تماشای اوج و فرود زندگی انسان رفته است .ورود به این قلمرو ،به بیرون رفتن از خط طویل روزمرگی و حضور در دایره ای به وسعت اقیانوس می انجامد
و هنرمند خلاق ،با کیهان اتصال می یابد .
مولانا خود را نی ای می دید که باید از خود خالی شود تا صدای خداوند در او جای گیرد
وقت خاموشی او ،وقت سخن گفتن خداوند است و انسان در سکوت به خداوند نزدیک می شود:
دیدگاهتان را بنویسید